شهلای نازنینم ،
چار شنبه های بی تو ای همه جمعه اند ، انگار کن تمام این هفته جمعه بود ، دلم برای خیابان گردی های همیشه مان، برای زندگی را باید کردن ، برای به خاطر تو هم شده ماندن تنگ شده
باید بریم طالقانی و از اون بالا تف کنیم ، تف کنیم ب همه ی این شهر ، باید بشینیم اونجا و از عاشقای قدیمی مون حرف بزنیم
داشتنت خیلی خوب است شهلا ، انگار کن ک منی ، با این کلمه ها نمی شود گفت ...
شهلای خوبم
جایی برای خدا در دلم باقی بگذار ، ممکن است مجبور شوم در جهنم دوستت داشته باشم ،
26 مهر 91